مباني نظري و پيشينه پژوهش تنظيم هيجان (فصل دو)
درباره اين فايل انتقادي داريد؟ راه هاي تماس با ما: شماره تماس : 09010318948 |
مباني نظري و پيشينه پژوهش تنظيم هيجان (فصل دو)
در 72 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
مباني هيجان
سال ها پژوهش ، به وضوح بر نقش مهم هيجان ها در بسياري از جنبه هاي زندگي روزانه و هم چنين تأثير آنها در سازگاري با فشار ها و بحران هاي زندگي صحه گذاشته است. اساساً، هيجانها واكنش هاي زيست شناختي هستند كه زماني برانگيخته مي شوند كه فرد موقعيت را حاوي چالشها يا فرصت هاي مهم ارزيابي مي كند و پاسخدهي وي را در برابر رويداد هاي محيطي عمده منسجم ميسازد (گراس و مونياس[1]، 1995). از ديدگاه تكاملي هيجانات ميراثي است كه از انسان هاي نخستين براي ما باقي مانده است و بدين خاطر هم چنان در گونه ي بشر باقي مي ماند كه داراي كاركرد است . هيجانات به ما كمك مي كنند تا بتوانيم با مشكلات و فرصت هايي كه در زندگي با آن روبه رو مي شويم سازگارانه پاسخ دهيم (لوينسون[2]،1994؛ به نقل از حسين چاري، 1389) . ديدگاه هاي كاركردي اخير تاكيد دارند كه هيجانات نقش مهمي را در آماده سازي فرد براي ارائه واكنش هاي رفتاري، حركتي و فيزيولوژيكي، در تسهيل كردن فرايند تصميم گيري در برابر مسائل و مشكلات زندگي، در ارتقا دادن توان حافظه براي ثبت رويداد هاي مهم و در تسهيل روابط بين فردي ايفا مي كنند . ولي متأسفانه در مورد طبيعت هيجان اتفاق نظر وجود ندارد (گراس، 2008؛ به نقل از اعظمي، 1392). به طور كلي هيجانات هم مي توانند در زندگي به ما كمك كنند و هم ميتوانند به ما آسيب برسانند . زماني يك هيجان مشكل آفرين و آسيب زا مي شود كه به سبكي غلط ابراز شود، در بافتي نا متناسب رخ دهد، خيلي شديد باشد و زياد به طول بيانجامد (ورنر[3] و گراس، 2010).
2-2-1-2- تعاريف هيجان و نظريات مرتبط با آن
ارائه تعريفي از هيجانات تا حد زيادي سخت است، زيرا مي توان هيجان را به دامنه وسيعي از پاسخ ها اطلاق كرد. براي مثال ناراحت شدن از دست استاد، كلافگي ناشي از ترافيك، لذت بردن از قدم زدن در پارك، ترس از يك نمره بد، احساس گناه بخاطر عمل نكردن به گفته هاي والدين و ... را مي توان به عنوان هيجان در نظر گرفت . اين هيجانات در چند بعد قابل بررسي هستند. شديد يا ملايمند، مثبت يا منفي اند، عام يا خاص اند، كوتاه مدت يا بلند مدت اند، اوليه اند يا ثانويه (يعني هيجاني كه در واكنش به يك پاسخ هيجاني ايجاد مي شود) (گراس و تامپسون، 2007 ).
افلاطون معتقد بود كه هيجانها همانند دارويي هستند كه عقلانيت را مختل مي سازند . اين عدم اطمينان در دوره رواقيون نيز مطرح بود كه هيجانها بيماري روح است ادامه يافت. مطالعه نوين هيجان ها با داروين[4] شروع شد كه در كارش اين روش فكري را دنبال كرد . او متوجه شباهت هايي ميان تظاهرات احساسي در انسان و ديگر حيوانات و نيز ميان افراد بالغ و كودكان شد . او مشاهده كرد كه اين تظاهرات خواه ذره اي استفاده داشته باشد يا نه روي مي دهند، او آنگاه توانست استدلال كند كه اين تظاهرات وقتي در انسان بالغ پديد مي آيد، انعكاسي از تاريخچه تعاملي و سابقه ي تحول ما از دوران كودكي است. به دنبال داروين، ويليام جيمز[5] مطرح ساخت كه هيجان ها عبارتند از ادراك رويداد هاي بدن و والتر كنن[6] مطرح كرد كه آنها فوران تكانه هاي مربوط به بخش هاي پاييني و غير عقلاني مغز هستند . چنين پيشنهاداتي روند كلي نظريه سازي روانشناسي در مورد هيجانها را تشكيل مي داد. سنت فكري ديگري درباره ي هيجانها در تاريخ نظريات روانشناسي غرب وجود داشته است. اين سنت با ارسطو شروع شد كه مطرح كرد كه هيجانها بر داوري هاي شناختي مبتني اند. او از اصطلاحات مربوط به هيجانها تجزيه و تحليلي مؤلفه اي به دست داد. بنابراين، براي نمونه، او خشم را به عنوان حالتي پديد آمده در نتيجه ي اين باور كه فردي مورد اهانت قرار گرفته است تحليل كرد. اين شيوه ي تجزيه و تحليل معناي اصطلاحات مربوط به هيجان از طرف اسپينوزا[7] دنبال شد (آيزنك[8]، 1992؛ به نقل از محمدي، 1389).
در اين سنت شناختي، كاري كه مشخص كننده ي نقطه ي آغاز دوران نوين است متعلق به فردريك پاول هان[9] است كه در سال 1887 مطرح كرد كه هيجانها وقتي بروز ميكنند كه چيزي موجب قطع يك گرايش يا يك فعاليت در حال اجرا مي گردد. هيجان سپس اختلالي ذهني توليد مي كند كه توجه خود آگاه را كاملاً به خودش اختصاص مي دهد. شكتر و سينگر[10] (1962) نيز در دهه ي 1960 مقاله اي منتشر كردند كه اثر گذار ترين تحقيق اخير در مورد هيجانها محسوب مي شود. هر هيجان در اين نظريه دو مولفه دارد، تحريك غير شناختي و نا متمايز نه چندان متفاوت با نوع درون دادي كه توسط جيمز و كنن اصل قرار داده شده بود؛ به همراه انتسابي شناختي از سبب تحريك. شكتر و سينگر با يك حركت، سنتهاي زيست شناسانه، شناختي و رواني- اجتماعي را متحد كردند (آيزنك1992؛ به نقل از محمدي، 1389). ....
[1]-Munoz
[2]- Levenson
[3]-Werner
[4]- Darwin
[5]- Wiliam James
[6]- Walter Cannon
[7]- Spinoza
[8]- Eysenck
[9]- Paulhan
[10]- Schachtet & Singer
...
در اينجا ليستي از ضعف هاي تنظيم هيجان ارائه شده است :
- نشان دادن هيجانات خيلي شديد نسبت به موقعيت
- ابراز هيجان با فراواني بيشتر
- داشتن مشكلاتي براي كاهش هيجانات منفي
- وجود مشكل براي بازداري بيان هيجاني
- مشكل در فهم تجارب هيجاني
- تجربه هيجانات منفي بيشتر
- نا تواني بيشتر براي آرام نمودن خود
- داشتن سو گيري براي نشانه هاي منفي يا تهديد كننده
- انتخاب راهبرد هاي پرخاشگرانه، اجتنابي يا نامربوط براي مواجهه با هيجانات منفي
- عدم باور به اينكه هيجانات منفي قابل تغييرند
- تمايل به تمركز بر جنبه هاي منفي موقعيت ها
- مشكلات كنترل توجه
- ناتواني براي تشخيص هيجانات خود (مك لم، 2008؛ به نقل از محمدي، 1389).
پيشينه پژوهشي
- به منظور بررسي پيشينه تحقيق و تعيين سهم پژوهشهاي گذشته در روشن كردن ابعاد مختلف مسأله، منابع اطلاعاتي گوناگوني مورد بررسي قرار گرفت. لذا پژوهشهاي به عملآمده در داخل و خارج از كشور، بر اساس ارتباط بيشتري كه با موضوع تحقيق داشتند، در اين قسمت بيان گرديده اند.
2-3-1- پژوهش هاي انجام شده در داخل كشور
- حجتي (1392) پژوهشي را با عنوان رابطه ابعاد شخصيت و راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان در ميان مادران كودكان طيف اتيسم انجام داده است. بدين منظور 88 مادر داراي كودك با اختلالات طيف اتيسم به روش سرشماري به عنوان نمونه انتخاب گرديدند. ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه پنج عامل شخصيت (NEO)، و پرسشنامه تنظيم شناختي هيجان گارنفسكي و كرايچ (2006) بود. براي تجزيه و تحليل داده ها از روشهاي آماري همبستگي گشتاوري پيرسون و رگرسيون چندگانه استفاده شد. نتايج نشان داد كه بين ابعاد شخصيت و راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان همبستگي معنادار وجود دارد. قوي ترين پيش بيني كننده راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان در ميان مادران كودكان طيف اتيسم بعد روان رنجورخويي بود. ...
برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش تنظيم هيجان (فصل دو) , مباني نظري و پيشينه پژوهش تنظيم هيجان (فصل دو),مباني نظري و پيشينه پژوهش تنظيم هيجان (فصل دو) , مباني نظري و پيشينه پژوهش تنظيم هيجان (فصل دو),مباني نظري و پيشينه پژوهش تنظيم هيجان (فصل دو) , مباني نظري و پيشينه پژوهش تنظيم هيجان (فصل دو),